در چند سال گذشته، روش کار ما به طور کامل توسط روندها و فناوری جدید در محل کار بازنگری شده است. هوش مصنوعی به سرعت دارد قوانین بهره وری در دنیای تجارت را دوباره تعریف کرد; ایمیلها، پستهای رسانههای اجتماعی، تصاویر، ارائهها و ویدیوها همگی میتوانند در عرض چند کلیک و نه چند روز تولید شوند.
اما بهره وری تنها با سرعت تعریف نمی شود. به همان اندازه کیفیت و نتایج مهم هستند. بله، ما شروع کردیم به سپردن وظایف مهمتر به هوش مصنوعی، از رانندگی گرفته تا پیش بینی و حتی تشخیص های پزشکی، در برخی موارد با این حال، هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که از داشتن یک شخص در راس آن سود می برد (و همچنان خواهد داشت). زیرا لمس انسان ارزش ذاتی دارد. اعتماد و ارتباط را به گونهای ارتقا میدهد که ماشینها هنوز از تکرار مؤثر فاصله دارند.
آنچه که با تسریع پذیرش هوش مصنوعی آشکار می شود این است که واضح ترین و آسان ترین پیشنهاد ارزش آن توانایی آن در به کارگران زمان برگرداند. این به کارگران اجازه می دهد تا روی تأثیرگذارترین عناصر نقش خود تمرکز کنند، مانند حل مشکلات سفارشی، ایفای نقش به عنوان شریک برای مشتریان و غوطه ور شدن در نیازهای تجاری پیچیده خریداران.
بنابراین در عصر هوش مصنوعی مولد، این سوال پیش میآید: چگونه میتوانیم از مهارتهای ذاتی انسانی خود استفاده کنیم تا نه تنها بهرهوری را افزایش دهیم، بلکه نحوه تفکر خود را به طور کلی در مورد آن تغییر شکل دهیم؟ در زیر، تأثیر عمیق هوش مصنوعی بر محیط کار و اهمیت افزایش یافته مهارت های نرم در عصر اتوماسیون را بررسی خواهیم کرد.
چگونه هوش مصنوعی پویایی محیط کار را تغییر داده است
محل کار امروزی شباهت کمی به یک دهه پیش دارد، به لطف تغییرات دگرگون کننده ای که توسط فناوری و فرهنگ کاری در حال تکامل ایجاد شده است. ابزارهای مولد هوش مصنوعی مانند ChatGPT، Midjourney، و DALL·E امروزه از جمله کاربردهای درخشانتر هوش مصنوعی هستند، اما تجزیه و تحلیلهای مبتنی بر هوش مصنوعی که مجموعه دادههای وسیعی را تجزیه و تحلیل میکنند، الگوها را شناسایی میکنند و بینش ایجاد میکنند نیز ارزش بیاندازهای برای کسبوکارها به ارمغان آورده است.
چهار نوع تجزیه و تحلیل داده با هوش مصنوعی را در نظر بگیرید:
- تجزیه و تحلیل توصیفی به داده های تاریخی نگاه می کند تا به ما بگوید چه اتفاقی افتاده است. این نوع به طور عینی، مانند عملکرد فروش، فروش به منطقه، و گزارش های برد/زیان را کمی، اندازه گیری و نظارت می کند.
- تجزیه و تحلیل تشخیصی به ما می گوید که چرا این اتفاق افتاده است. تشخیص از معیارهای عینی برای کمک به کاربران برای درک بهتر عوامل ذهنی که منجر به نتایج شده است استفاده می کند. ابزارهای تشخیصی برای مواردی مانند از دست دادن معامله، طول چرخه فروش، ریزش مشتری و عملکرد تکرار تجزیه و تحلیل تولید می کنند.
- تجزیه و تحلیل پیشبینیکننده با استفاده از ورودیهای ذهنی و عینی برای امتیاز دادن به سرنخها، پیشبینی ریزش، پیشبینی تقاضا و فروش، و مدلسازی احتمال بسته شدن معاملات خاص، آنچه را که احتمالاً در آینده اتفاق میافتد، پیشبینی میکند. به طور بحرانی، مدل های پیش بینی ممکن است از سیگنال ها و داده های خارجی – مانند عملکرد کلی بازار – برای مدل سازی روندهای در حال پیشرفت استفاده کنند.
- تجزیه و تحلیل تجویزی به ما در مورد گام های بعدی بر اساس همه موارد فوق توصیه می کند. اکثر مردم از زندگی شخصی خود با این شاخه از تجزیه و تحلیل آشنا هستند. همان فناوری که الگوریتمهای پیشنهادی Netflix، TikTok و YouTube را به حرکت در میآورد، میتواند اقدامات خریدار و فروشنده را برای پیشنهاد آنچه که باید در آینده انجام دهد، وزن کند.
تجزیه و تحلیل تجویزی جایی است که کسبوکارها میتوانند بیشترین ارزش را کسب کنند و نزدیکترین چیزی است که تاکنون به تکرار نبوغ انسانی رسیدهایم. این مدلها بینش را به عمل و عمل را به نتیجه تبدیل میکنند. سپس این نتایج می توانند برای سازگاری و تکرارپذیری کدگذاری شوند. با این حال، آنها همچنان نیازمند نظارت و همکاری انسانی هستند.
به این ترتیب، ادغام هوش مصنوعی نه تنها ماهیت کار را دوباره تعریف می کند، بلکه به تغییر شکل ترکیب نیروی کار نیز ادامه می دهد. سازمانها احتمالاً برای افرادی که دارای ترکیبی از تخصص فنی و مهارتهای نرم هستند، امتیازی قائل میشوند، به این معنی که مهم است که ارزش لمس انسان را فراموش نکنید.
ارزش مهارت های نرم در دنیای خودکار
در حالی که هوش مصنوعی جنبه های روتین و تحلیلی یک کار را مدیریت می کند، انسان ها خلاقیت، همدلی و مهارت های تفکر انتقادی خود را به اشتراک می گذارند. حتی پیشرفته ترین مدل های هوش مصنوعی امروزی فاقد هوش هیجانی، انسان ها را در ارتباطات موثر یکپارچه می کند. انسان ها چیزهایی را به تعامل می رسانند که هوش مصنوعی نمی تواند. انسانها تجربه زندگی خود، تجربه زندگی شخصی که به او گوش میدهند و توانایی فکر کردن از طریق تفاوتهای ظریفی که حتی هوش مصنوعی هم نمیتواند آنها را درک کند، به ارمغان میآورد. و همانطور که هوش مصنوعی می تواند خود را آموزش دهد، انسان ها در مربیگری و راهنمایی برای تقویت بهره وری در محیط کار ضروری هستند.
این مهارت های نرم هستند به ویژه در فعالیت های درآمدزا و رابطه محور مهم است مانند فروش به عنوان مثال، یک مدیر فروش با یک فروشنده جدید کار می کند، و آن فروشنده با نقطه تماس مستقیم او (POC) در یک حساب مشتری بالقوه درگیر است. هدف این فروشنده حرفهای این است که POC را به معرفی وی به معاون فروش برساند، زیرا او میداند که VP در نهایت تصمیمگیرنده خواهد بود و باید در فرآیند ارزیابی شرکت کند. اما در یک تماس ویدیویی، POC تمایلی به معرفی ندارد. شاید POC می خواهد این اطمینان را داشته باشد که اگر فروشنده او را در مقابل معاون فروش خود قرار دهد، «خارج از اسکریپت» نمی رود و او را احمق نشان نمی دهد.
پردازش زبان طبیعی ابزارهای (NLP) را می توان برای پی بردن به این تردید استفاده کرد، اما تفسیر دلایل اساسی آن ممکن است در حد توانایی راه حل ها نباشد. اینجاست که عنصر انسانی وارد می شود و آنچه را که ابزار هوش مصنوعی ارائه کرده است می گیرد و بر اساس تجربه تخصص و زمینه را اضافه می کند. مدیر، با درک تفاوت های ظریف کار با مشتریان، می تواند به فروشنده جدید در مورد نحوه مدیریت بقیه مکالمه برای ایجاد اعتماد با POC توصیه کند. همانطور که گفتگو ادامه دارد، این محور مواد بعدی سیستم را برای اطمینان از پاسخ مناسب، متناسب و موثر راهنمایی می کند.
این تنها یکی از نمونههای متعددی است که نشان میدهد چگونه انسانها به فعالیتهایی که معاملات را بسته و یک تجارت را به جلو میبرند، ارزش تزریق میکنند. در تقویت روابط بین فردی، انسانها همچنین میتوانند جزئیات کوچکی را که مراقبت واقعی را نشان میدهند، به خاطر بسپارند، راههای جدیدی برای همکاری متناسب با نیازهای خاص کارکنان بیابند یا به شکلدهی یک محیط کاری حمایتکننده کمک کنند. این چیزها در نهایت منجر به نتایج کسب و کار می شوند و آنها را به اندازه تکمیل خودکار وظایف هوش مصنوعی سازنده می کند.
خط پایین
هوش مصنوعی و تجزیه و تحلیل های پیشرفته به طور غیرقابل انکاری محیط کار را متحول کرده است و وظایف روتین را خودکار می کند و فرآیندها را با سرعت و کارایی بی سابقه ای ساده می کند. با این حال، جوهر بهره وری از سرعت صرف فراتر می رود. این در نتایج ملموسی است که به موفقیت و رشد کسب و کار کمک می کند. همانطور که هوش مصنوعی جنبه های خسته کننده و دستی وظایف را انجام می دهد، انسان ها به عنوان مشارکت کنندگان ضروری ظاهر می شوند.
همانطور که ما در چشم انداز در حال تکامل کار که در آن حرکت می کنیم هوش مصنوعی و همکاری انسان به یک امر عادی تبدیل می شود، رابطه همزیستی بین فناوری و مهارت های انسانی به عنوان نیروی محرکه راه حل های نوآورانه و موفقیت پایدار تجاری ظاهر می شود. در شکلدهی مجدد نحوه تفکر ما در مورد بهرهوری، شناخت و تجلیل از ارزش پایدار لمس انسان، که در شکل چندوجهی خود، شانه به شانه هوش مصنوعی در تولید نتایج تجاری معنادار است، بسیار مهم است.