چشمانداز کسبوکار امروزی احتمالاً رقابتیتر و پیچیدهتر از همیشه است: انتظارات مشتریان در بالاترین حد خود قرار دارد و کسبوکارها وظیفه دارند این نیازها را برآورده کنند (یا از آنها فراتر بروند، در حالی که به طور همزمان محصولات و تجربیات جدیدی ایجاد میکنند که ارزش بیشتری را برای مصرفکنندگان فراهم میکند. . در عین حال، بسیاری از سازمانها در تنگنای منابع قرار دارند، با محدودیتهای بودجهای مبارزه میکنند و با چالشهای تجاری همیشه حاضر مانند تأخیر زنجیره تأمین دست و پنجه نرم میکنند.
کسب و کارها و موفقیت آنها با مجموع تصمیماتی که هر روز می گیرند تعریف می شود. این تصمیمات (بد یا خوب) اثر تجمعی دارند و اغلب بیشتر از آن چیزی که به نظر می رسد یا تحت درمان قرار می گیرند مرتبط هستند. برای همگام شدن با این محیط سخت و دائماً در حال تحول، کسبوکارها به توانایی تصمیمگیری سریع نیاز دارند و بسیاری برای انجام این کار به راهحلهای مبتنی بر هوش مصنوعی روی آوردهاند. این چابکی برای حفظ کارایی عملیاتی، تخصیص منابع، مدیریت ریسک و حمایت از نوآوری های مداوم بسیار مهم است. به طور همزمان، افزایش پذیرش هوش مصنوعی چالش های تصمیم گیری انسانی را اغراق آمیز کرده است.
زمانی که سازمانها بدون درک درستی از زمینه و نحوه تأثیرگذاری بر سایر جنبههای کسبوکار، تصمیم میگیرند (با استفاده از هوش مصنوعی یا موارد دیگر)، مشکلات به وجود میآیند. در حالی که سرعت یک عامل مهم در تصمیم گیری است، داشتن زمینه مهم است، هرچند گفتن آن آسان تر از انجام دادن است. این سوال پیش می آید: چگونه کسب و کارها می توانند تصمیمات سریع و آگاهانه بگیرند؟
همه چیز با داده ها شروع می شود. کسب و کارها به شدت از نقش کلیدی آن آگاه هستند داده ها در موفقیت آنها نقش دارد، با این حال بسیاری هنوز برای تبدیل آن به ارزش تجاری از طریق تصمیم گیری موثر تلاش می کنند. این تا حد زیادی به این دلیل است که تصمیمگیری خوب به زمینه نیاز دارد و متأسفانه دادهها درک و زمینه کامل را به همراه ندارند. بنابراین، تصمیم گیری صرفاً بر اساس داده های مشترک (بدون زمینه) نادقیق و نادرست است.
در زیر، آنچه که سازمانها را از درک ارزش در این زمینه باز میدارد، و اینکه چگونه میتوانند در مسیر تصمیمگیری بهتر و سریعتر کسبوکار قرار گیرند را بررسی خواهیم کرد.
گرفتن تصویر کامل
زیمنس سابق مدیر عامل شرکت هاینریش فون پیرر به قول معروف، “اگر زیمنس فقط آنچه را که زیمنس میداند میدانست، آمار ما بهتر میشد.” تاکید بر اهمیت توانایی یک سازمان برای مهار دانش و دانش جمعی خود. دانش قدرت است و تصمیم گیری خوب به داشتن درک جامع از هر بخش از کسب و کار بستگی دارد، از جمله اینکه چگونه جنبه های مختلف به صورت هماهنگ کار می کنند و بر یکدیگر تأثیر می گذارند. اما با وجود دادههای بسیار زیادی که از سیستمها، برنامهها، افراد و فرآیندهای مختلف در دسترس است، دستیابی به این درک امری دشوار است.
این فقدان دانش مشترک اغلب منجر به انبوهی از موقعیتهای نامطلوب میشود. تصمیمات در یک سیلو بدون در نظر گرفتن اثرات کاهشی گرفته می شود که منجر به نتایج ضعیف تجاری می شود. یا تصمیمات به شیوه ای غیردقیق گرفته می شوند که قابل تکرار نیستند.
در برخی موارد، هوش مصنوعی (AI) میتواند این چالشها را بیشتر کند، زمانی که شرکتها به طور بیرویه این فناوری را در موارد مختلف استفاده میکنند و انتظار دارند که به طور خودکار مشکلات تجاری آنها را حل کند. این احتمالاً زمانی اتفاق می افتد که چت ربات ها و عوامل مبتنی بر هوش مصنوعی به صورت مجزا و بدون زمینه و دید لازم برای تصمیم گیری درست ساخته شوند.
امکان تصمیم گیری سریع و آگاهانه تجاری در شرکت
خواه هدف یک شرکت افزایش رضایت مشتری، افزایش درآمد یا کاهش هزینه ها باشد، هیچ محرک واحدی وجود ندارد که این نتایج را ممکن کند. در عوض، این اثر تجمعی تصمیم گیری خوب است که نتایج مثبت کسب و کار را به همراه خواهد داشت.
همه چیز با استفاده از یک پلتفرم قابل دسترسی و مقیاس پذیر شروع می شود که به شرکت اجازه می دهد دانش جمعی خود را به دست آورد تا هم انسان ها و هم سیستم های هوش مصنوعی بتوانند درباره آن استدلال کنند و تصمیمات بهتری بگیرند. نمودارهای دانش به طور فزاینده ای به ابزاری اساسی برای سازمان ها تبدیل می شوند تا زمینه را در داده های خود کشف کنند.
این در عمل چگونه به نظر می رسد؟ خردهفروشی را تصور کنید که میخواهد بداند چه تعداد تیشرت باید در تابستان سفارش دهد. برای اتخاذ بهترین تصمیم باید عوامل بسیار پیچیده ای در نظر گرفته شوند: هزینه، زمان، تقاضای گذشته، تقاضای پیش بینی شده، احتمالات زنجیره تامین، چگونگی تاثیر بازاریابی و تبلیغات بر تقاضا، محدودیت فضای فیزیکی برای فروشگاه های آجری و غیره. . ما میتوانیم درباره همه این جنبهها و روابط بین استفاده از زمینه مشترک که یک نمودار دانش ارائه میکند، استدلال کنیم.
این زمینه مشترک به انسان ها و هوش مصنوعی اجازه می دهد تا برای حل تصمیمات پیچیده با یکدیگر همکاری کنند. نمودارهای دانش می تواند به سرعت همه این عوامل را تجزیه و تحلیل کند و اساسا داده ها را از منابع متفاوت به مفاهیم و منطق مرتبط با تجارت به عنوان یک کل تبدیل کند. و از آنجایی که برای اینکه نمودار دانش بتواند این اطلاعات را بگیرد، نیازی به جابجایی داده ها بین سیستم های مختلف نیست، کسب و کارها می توانند به طور قابل توجهی سریعتر تصمیم بگیرند.
در چشمانداز بسیار رقابتی امروزی، سازمانها نمیتوانند تصمیمات تجاری ناآگاهانه بگیرند و سرعت نام بازی است. نمودارهای دانش، عنصر اصلی گمشده برای باز کردن قدرت هوش مصنوعی مولد برای تصمیمگیری بهتر و آگاهانهتر تجاری هستند.