در جهان قطبی شده سیاسی امروز، یافتن زمینه های مشترک در مورد مسائل پیچیده اجتماعی و سیاسی به طور فزاینده ای چالش برانگیز می شود. همانطور که جوامع متنوع تر می شوند، اختلاف نظرها در مورد موضوعات مهمی مانند تغییرات آب و هوا، مهاجرت و سیاست های اقتصادی گسترش یافته است. گرد هم آوردن افراد برای دستیابی به اجماع در مورد مسائل پیچیده اغلب به زمان، منابع و زمینه بازی مساوی نیاز دارد که در آن همه صداها شنیده شوند.
پیشرفتهای اخیر در هوش مصنوعی، امکانات جدیدی را برای فناوری به ارمغان آورده است تا به تسهیل گفتگوهای پیچیده درباره موضوعات تفرقهانگیز کمک کند. برای مثال، مدلهای پردازش زبان بزرگ (NLP) مبتنی بر هوش مصنوعی، به اندازه کافی پیچیده شدهاند تا زبان پیچیده را تفسیر کنند و تفاوتها در احساسات و دیدگاهها را تشخیص دهند. علاوه بر این، سیستمهای هوش مصنوعی با ویژگیهایی مانند تجزیه و تحلیل احساسات بلادرنگ، تشخیص سوگیری و بازخورد تطبیقی طراحی میشوند. این توانایی ها آنها را به ویژه برای کمک به تسهیل بحث های منصفانه و متعادل مناسب می کند.
این پتانسیل توجه محققان Google DeepMind را برای کشف وعده هوش مصنوعی در تسهیل گفتمان مدنی جلب کرده است. با الهام از ایده ها از فیلسوف یورگن هابرماس، آنها “ماشین هابرماس” (HM)، ابزاری برای حمایت از گفتمان مدنی و کمک به گروه ها در کشف ارزش های مشترک. مقاله به بررسی این سوال می پردازد: آیا هوش مصنوعی واقعا می تواند به ما کمک کند تا زمینه های مشترک را پیدا کنیم؟ همچنین به این موضوع می پردازد که چگونه ماشین هابرماس (HM) می تواند مشورت دموکراتیک را تسهیل کند.
ماشین هابرماس
ماشین هابرماس یک ابزار هوش مصنوعی است که برای تجزیه و تحلیل نظرات فردی و ایجاد یک بیانیه گروهی متحد طراحی شده است. این دستگاه مانند یک “واسطه گروهی” کار می کند. شرکت کنندگان با به اشتراک گذاشتن افکار خود شروع می کنند. سپس هوش مصنوعی اینها را در یک بیانیه پیش نویس ترکیب می کند. در مرحله بعد، شرکت کنندگان این پیش نویس را بررسی کرده و نقدهایی را ارائه می کنند. هوش مصنوعی از ورودی خود برای ایجاد یک بیانیه تجدید نظر شده استفاده می کند که به دنبال به دست آوردن توافق گسترده تر است و هم دیدگاه اکثریت و هم انتقادات اقلیت را جلب می کند.
این دستگاه از دو LLM تخصصی برای این کار استفاده می کند. اولی یک مدل مولد است که عباراتی را ایجاد می کند که دیدگاه های مختلف گروه را منعکس می کند. مدل دوم یک مدل پاداش شخصی است که این اظهارات را بر اساس میزان احتمال موافقت هر شرکت کننده با آنها ارزیابی می کند. مدل مولد با استفاده از تنظیم دقیق نظارت شده پالایش می شود، در حالی که مدل پاداش به طور مکرر بر اساس سیگنال های پاداش بهبود می یابد.
این دستگاه با بیش از 5000 شرکت کننده از سراسر بریتانیا آزمایش شد. برخی از آنها از طریق یک پلت فرم جمع سپاری به آن ملحق شدند، در حالی که برخی دیگر توسط بنیاد Sortition، یک مجمع غیرانتفاعی سازماندهی شهروندان، استخدام شدند. شرکت کنندگان به گروه ها تقسیم شدند و آزمون در دو مرحله انجام شد. ابتدا، ماشین نظرات جمعی را خلاصه کرد. سپس، بین گروهها میانجیگری کرد تا به شناسایی نقاط مشترک کمک کند.
وعده هوش مصنوعی در کشف زمینه مشترک برای گفتگوی دموکراتیک
این مطالعه پتانسیل هوش مصنوعی برای یافتن زمینه های مشترک در گفتگوهای دموکراتیک را برجسته می کند. یکی از یافتههای کلیدی این بود که بحثهای مبتنی بر هوش مصنوعی باعث شد شرکتکنندگان به سمت دیدگاههای مشترک سوق پیدا کنند. برخلاف بحثهای بدون واسطه، که اغلب باورهای موجود را تقویت میکردند، هوش مصنوعی به شرکتکنندگان کمک کرد تا در مواضع خود تجدید نظر کنند و آنها را به حد وسط نزدیکتر کند. این توانایی برای تشویق همسویی نشان می دهد که هوش مصنوعی می تواند ابزار ارزشمندی برای مقابله با مسائل پیچیده و تفرقه انگیز باشد.
این مطالعه همچنین نشان داد که هم شرکتکنندگان و هم قضات مستقل به اظهارات تولید شده توسط هوش مصنوعی نسبت به اظهارات تولید شده توسط واسطههای انسانی امتیاز بیشتری دادند. آنها اظهارات هوش مصنوعی را دقیق تر، آموزنده تر و منصفانه تر می دانستند. نکته مهم این است که هوش مصنوعی صرفاً نظرات اکثریت را تقویت نکرد. همچنین به دیدگاه های اقلیت اهمیت می داد. این ویژگی به جلوگیری از “ظلم اکثریت” کمک کرد و تضمین کرد که صداهای مخالف شنیده می شود. گنجاندن این دیدگاههای مخالف، بهویژه در بحثهای حساس بسیار مهم است، زیرا نمایندگی منصفانه به جلوگیری از سوء تفاهم کمک میکند و بحثهای متعادل را تشویق میکند.
کاربردهای دنیای واقعی هوش مصنوعی در دموکراسی مشورتی
پیامدهای مشورت با واسطه هوش مصنوعی برای سناریوهای دنیای واقعی قابل توجه است. به عنوان مثال، هوش مصنوعی میتواند بحثهای مربوط به سیاست، حل تعارض، مذاکرات قرارداد و مجامع شهروندان را افزایش دهد. توانایی آن در تقویت گفتگوی متوازن، آن را به ابزاری ارزشمند برای دولتها، سازمانها و جوامعی تبدیل میکند که به دنبال رسیدگی به مسائل پیچیده شامل سهامداران مختلف هستند.
برای آزمایش اثربخشی این مدل در یک محیط عملی، محققان یک مجمع شهروندان مجازی با نمونهای نماینده از ساکنان بریتانیا ترتیب دادند. این مجمع بر موضوعات تفرقهانگیز مانند سیاست مهاجرت و اقدامات آب و هوایی متمرکز شد. پس از بحثهای مبتنی بر هوش مصنوعی، شرکتکنندگان تغییر قابل توجهی را به سمت اجماع نشان دادند، بدون اینکه سوگیری هوش مصنوعی بر نظرات آنها تأثیر بگذارد. این یافتهها نشان میدهد که چگونه میانجیگری هوش مصنوعی میتواند به طور بالقوه تصمیمگیری جمعی را در مورد مسائل اجتماعی حیاتی هدایت کند و در عین حال سوگیری را به حداقل برساند.
محدودیت ها و ملاحظات اخلاقی
در حالی که میانجیگری هوش مصنوعی نویدبخش است، اما قابل توجه است محدودیت ها. به عنوان مثال، مدل هوش مصنوعی مورد استفاده در این مطالعه فاقد قابلیتهای بررسی واقعیت است، به این معنی که به شدت به کیفیت ورودی شرکتکنندگان متکی است. علاوه بر این، مشورت با کمک هوش مصنوعی به طراحی دقیق برای جلوگیری از گفتمان مضر یا غیرمولد نیاز دارد. نکته مهم دیگر نقش اخلاقی هوش مصنوعی در فرآیندهای دموکراتیک است. برخی از افراد ممکن است در استفاده از هوش مصنوعی در بحث های سیاسی محتاط باشند، زیرا می ترسند الگوریتم ها به طور ناخواسته بر نتایج تأثیر بگذارند. بنابراین، نظارت مستمر و یک چارچوب اخلاقی روشن برای تضمین استفاده از هوش مصنوعی به روشهایی که به ارزشهای دموکراتیک احترام میگذارد، ضروری است.
خط پایین
محققان در Google DeepMind تاکید کردهاند که هوش مصنوعی پتانسیل تغییر گفتوگوی دموکراتیک را دارد. آنها پیشنهاد می کنند که ابزارهای هوش مصنوعی، مانند ماشین هابرماس، می توانند به افراد کمک کنند تا زمینه های مشترک را در مورد مسائل پیچیده پیدا کنند. در حالی که هوش مصنوعی می تواند مکالمات را در دسترس تر و فراگیرتر کند، استفاده مسئولانه از آن برای حفظ ارزش های دموکراتیک بسیار مهم است.
اگر هوش مصنوعی به طور متفکرانه توسعه یابد، می تواند نقش مهمی در تسهیل درک جمعی ایفا کند. میتواند با یافتن زمینههای مشترک در بین دیدگاههای مختلف، به حل مسائل فوری اجتماعی کمک کند. با پیشرفت فناوری هوش مصنوعی، مدلهایی مانند ماشین هابرماس میتوانند برای عبور از چالشهای دموکراسی مدرن، سادهسازی و گسترش فرآیندهای مشورتی برای گروههای گستردهتر و متنوعتر حیاتی شوند.