امروزه دانشگاه ها با چالش های زیادی روبرو هستند. با تغییرات بازار امروز، دانشگاه ها باید خود را وفق دهند. مسائل کلیدی امروز شامل روند نزولی اقتصادی است که به موقوفات، چالش های ثبت نام به دلیل افزایش شهریه، و رقابت از طریق آموزش آنلاین شخص ثالث و تغییرات جمعیتی منجر به کاهش تعداد دانشجویان جدیدالورود در همین حال، فرار مغزها باعث میشود که بسیاری از دانشمندان با عملکرد برتر، بیشتر از دانشگاه وارد بخش خصوصی شوند، که پیامدهای بلندمدتی بر توانایی دانشگاه برای هدایت نسل بعدی اکتشافات اساسی دارد که از آن برنامهها افزایش مییابد. همانطور که هوش مصنوعی و انقلاب های بیومد به پیشرفت خود ادامه می دهند، این چالش ها فقط رشد خواهند کرد – به ویژه در علوم.
یکی از رویکردهای امیدوارکننده، افزایش مکانیسمهایی برای علم ترجمه است که میتواند در نوآوریها و برنامههای کاربردی دنیای واقعی استفاده شود. این تغییر به طور اجتنابناپذیری بر بودجه و کمکهای مالی که دانشگاهها برای امکانپذیر ساختن تحقیقات خود روی آن حساب میکنند نیز تأثیر خواهد داشت، زیرا صنایع خصوصی و سایر سازمانهای با تأثیرگذاری در دنیای واقعی نیز برای تأمین مالی رقابت میکنند.
در واقع، بسیاری از دانشگاهها به این درک رسیدهاند و مراکز تحقیقاتی ترجمهای را برای علوم سخت باز کردهاند، از جمله حوزههای پیشرو بازار فعلی مانند هوش مصنوعی و زیستپزشکی. رویکرد مراکز تحقیقات ترجمهای به جای انجام تحقیقات پایه با هدف انتشار مقالات علمی، این است که – در مراحل اولیه – دریابند که چگونه تحقیقات نوظهور را میتوان بیشتر توسعه داد و برای حل مشکلات زندگی واقعی استفاده کرد. برنامه های ترجمه اغلب مستلزم توسعه هاب های بین رشته ای – مجموعه های درون دانشگاهی هستند که روابط و همکاری بین محققان دانشگاهی و با بازیگران صنعت تجاری را ارتقا می دهند. آنها همچنین امکان استفاده از منابع قابل توجه مؤسسه، از جمله آزمایشگاه های انجام تحقیقات پایه، مقالات نظری، پروژه های دانشجویی، مدرسان، و روابط دولت و صنعت را در حل این مشکلات فراهم می کنند. چنین برنامههایی، بهویژه برای تحقیقات هوش مصنوعی ترجمهای، در دانشگاههای پیشرو ایالات متحده مانند دانشگاه استنفورد، دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه نورث وسترن ایجاد شدهاند. آنها همچنین در نقاط مهمی مانند بریتانیا، اسرائیل و سنگاپور در سطح جهان ظاهر می شوند.
چنین رویکردی بهویژه در زمینههایی مانند پزشکی و مراقبتهای بهداشتی که به سرعت به دنبال ترکیب هوش مصنوعی، دادههای بزرگ، فناوری محاسباتی و تحقیقات پایه در زمینههای مختلف برای پیشگیری و درمان بهتر سرطان، بیماریهای قلبی، و مادرزادی و عفونی هستند، اهمیت دارد. بیماری ها و سایر تهدیدات بهداشت جهانی.
در واقع، مراکز دانشگاهی که از این رویکرد استقبال می کنند، به عنوان انکوباتورهای فناوری در مراحل اولیه عمل می کنند، شبیه به آنهایی که توسط شرکت های بخش خصوصی مانند مایکروسافت یا آی بی ام اداره می شوند. محققان درگیر در این مراکز از دسترسی بیسابقهای به تحقیقات سایر دانشکدههایی که ممکن است در غیر این صورت با آنها ارتباط نداشته باشند، از ارتباطات نهادی و شخصی با بخش خصوصی، و راهنمایی دانشگاهی و صنعتی برای توسعه طرحهای تجاری تجاری برخوردار هستند.
این مراکز علاوه بر کمک به جذب دانشجویان و محققان، فرصتهای مالی جدید و هیجانانگیزی را در قالب کمکهای بلاعوض و تأثیر سرمایهگذاری از سوی صندوقهای خصوصی، نهادی یا دولتی به کمککنندگان و دانشگاهها ارائه میکنند. و هنگامی که محققان راهحلهای عملی را توسعه میدهند، درهای جدیدی برای فروش تجاری، صدور مجوز و خریدهایی که برای تولید و بازاریابی راهحلها در مقیاس حیاتی هستند، باز میشود. اغلب یک بازخورد یا اثر کاهشی نیز وجود دارد. از آنجایی که موفقیت مستند چنین برنامههای ترجمهای در ارائه راهحلها به دنیای واقعی – و افزایش آگاهی از نقش حیاتی علوم پایه در این کاربردها – متعاقباً بودجه مستقیم بیشتری را به علوم پایه هدایت میکند. افزایش بودجه برای علوم پایه نیز برای آینده دانشگاه ها ضروری است، زیرا حتی با رشد برنامه ها و برنامه های ترجمه، علوم پایه کانون اصلی و قلب علم دانشگاهی باقی خواهد ماند.
این رویکرد با چالش هایی همراه است. برخی از مدیران و مدرسان دانشگاهها ممکن است بخواهند مؤسسات آنها قبل از گام برداشتن در این مسیر دو بار فکر کنند، زیرا با نقش غیرتجاری دانشگاهی که بهطور سنتی تصور میشد تفاوت چشمگیری دارد. هنگام اجرای برنامههای علوم ترجمه، دانشگاهها باید از آزادی آکادمیک اطمینان حاصل کنند و فضا برای سایر کاوشها یا تحقیقات بیشتر وجود داشته باشد. این اغلب میتواند با گنجاندن پروژههای خاص، با دامنهای واضح و مشخص، به جای کل بخشها یا تمام کارهای یک فرد، در برنامههای علوم ترجمه انجام شود.
همچنین سؤالات عملی وجود دارد که باید به آنها پرداخته شود، مانند: آیا دانشگاه باید راه حل ها و پتنت هایی را که از این فرآیند به دست می آیند، داشته باشد؟ شرکت خصوصی چقدر باید در این فرآیند نقش داشته باشد؟ آیا دانشگاهها میتوانند یا باید با سازمانهای بیرونی که جهانبینی آنها با آن مؤسسه مطابقت ندارد، کار کنند؟ البته اینها همه مسائلی است که هر دانشگاه باید به تنهایی به آنها رسیدگی کند. با این حال، تردیدی وجود ندارد که دانشگاهها میتوانند از این نوع هابها برای مرتبطتر کردن خود در عصر فناوری دیجیتال امروزی استفاده کنند.
همکاری بین دانشگاه ها و شرکت های خصوصی، در واقع، ابتکارات مهمی برای نجات جان انسان ها بوده است. بسیاری از اولین تست تصادف خودرو در دانشگاه کرنل با همکاری شرکت های بیمه پیشرو انجام شد. نتایج به توسعه خودروهای بسیار ایمنتر منجر شد که اساساً کمربند ایمنی را در کنار سایر ویژگیها اختراع کردند. این نوآوری ها در سال های بعدی زندگی بسیاری را نجات دادند. در محیط امروزی، برنامههای مشابه در حوزه مراقبتهای بهداشتی و هوش مصنوعی – بهویژه اگر بهصورت مشارکتی و مداوم طراحی شوند – مطمئناً جان افراد بیشتری را در آینده نجات خواهند داد. دانشگاه ها منابع لازم برای توسعه این راه حل ها را دارند و بخش خصوصی نیز منابع و مشارکت لازم برای ارائه آنها به عموم را دارد. این یک هم افزایی است که می تواند تفاوت مهمی در زندگی بسیاری از مردم ایجاد کند.