در حالی که همه مباحثه این که آیا هوش مصنوعی جایگزین بازاریابان خواهد شد ، اتفاق جالبی در پشت صحنه اتفاق می افتد. AI سرانجام سیستم های ساختاری مقیاس و اندازه گیری را به هرج و مرج ترین مرزهای بازاریابی می آورد. پس از سالها پرواز نابینا در فضاهایی مانند رسانه های اجتماعی و بازاریابی تأثیرگذار ، بازاریابان اولین ابزار واقعی خود را برای تأثیر سیستماتیک دریافت می کنند.
این تحول در دو قابلیت دستیابی به موفقیت که قبلاً در مقیاس غیرممکن بود: حضور معتبر و نتایج قابل اندازه گیری. آنها با هم ، آنها رسانه های اجتماعی را از یک ضربه یا بازی آگاهی از دست می دهند و به یک موتور تبدیل پیشرفته تبدیل می شوند.
شکاف “آخرین مایل”
برای چندین دهه ، بازاریابی رسانه های اجتماعی به جهش قابل توجهی از ایمان نیاز دارد. مارک های سرمایه گذاری شده به شدت در کمپین های تأثیرگذار و استراتژی های محتوا مبتنی بر معیارهای دستیابی و نامزدی ، دانستن این موارد تنها بخشی از داستان را گفت. شهود خلاق یک بازاریاب ، همراه با پتانسیل ایجاد روابط ، بیشتر تصمیمات را هدایت کرده است ، اغلب با موفقیت ، اما شکاف بین تعامل اجتماعی و نتایج کسب و کار تا حد زیادی غیرقابل تحمل است.
یک خالق یا برند ممکن است تأثیر واقعی بر مخاطبان خود داشته باشد ، اما این تأثیر اغلب در شکاف بین مصرف محتوای بیننده و عمل از بین می رود. نامزدی سنبله می شود ، سپس بدون مسیرهای روشن برای بینندگان علاقه مند محو می شود تا مراحل بعدی معنی دار را انجام دهند.
این کانال ها سریعتر از آنکه قابلیت های اندازه گیری بتوانند سرعت خود را حفظ کنند ، تکامل یافته اند. داده ها تکه تکه شده بودند ، انتساب تقریباً غیرممکن بود و از همه مهمتر ، حجم کامل تعامل ، پیگیری شخصی را از نظر انسانی غیرممکن می کرد.
دستیابی به موفقیت شماره 1: حضور معتبر در مقیاس
اولین تغییر عمده هوش مصنوعی AI چیزی قبلاً غیرممکن است: حضور معتبر در مقیاس. برای اولین بار ، سازندگان و مارک ها می توانند واقعاً در مکالمات با مخاطبان عظیم بدون از دست دادن صدای خود یا قربانی کردن کیفیت ، واقعاً حضور داشته باشند.
در نظر بگیرید که “حضور” قبل از هوش مصنوعی چیست. یک خالق با 100000 دنبال کننده ممکن است روزانه صدها DM و هزاران نظر دریافت کند. پاسخ دادن به حتی کسری که باعث نادیده گرفتن بیشتر مخاطبان خود یا استخدام تیم های افرادی می شود که سعی در تقلید از صدای خود دارند.
متن آگاه هم اکنون می تواند مخاطبان خالق ، الگوهای نامزدی و اهداف را به اندازه کافی خوب یاد بگیرد تا بتواند تعامل زیادی را حفظ کند. این سیستم ها زمینه ، تاریخ مکالمه و هدف کاربر را می فهمند که پاسخ های واقعاً مفید و برند را ارائه می دهند که نتیجه می گیرند.
لایه اطلاعاتی پیام های دریافتی را تجزیه و تحلیل می کند تا نه تنها آنچه را که شخصی می پرسد ، درک کند ، بلکه در جایی که احتمالاً در رابطه آنها با خالق یا برند قرار دارد. یک پیروان دیرینه که در مورد یک محصول خاص سؤال می کند ، نسبت به شخصی که در جامعه جدید است ، رفتار متفاوتی می کند. شخصی که قصد خرید بالایی را نشان می دهد متفاوت از شخصی که به دنبال مشاوره عمومی است ، مسیریابی می شود.
در چارچوب هایی که هویت و سبک صحبت کردن را حفظ می کنند ، سیستم ها می توانند صلاحیت ، مخاطبان بخش ، محتوای ارزشمند را ارائه دهند و مکالمات را به سمت نتایج معنی دار راهنمایی کنند در حالی که احساس واقعی انسانی می کنند.
دستیابی به موفقیت شماره 2: مسیرهای تبدیل قابل اندازه گیری
تحول دوم شاید حتی مهمتر باشد: در نهایت تعامل رسانه های اجتماعی در حال تبدیل شدن به محرک های تجاری قابل اندازه گیری است. این صنعت از استراتژی های محتوای تحت هدایت برند به سمت قیف های تبدیل سیستماتیک حرکت می کند که پیشرفت از توجه اولیه را از طریق خرید نهایی دنبال می کنند.
پیش از این ، داستان اندازه گیری به این شکل پیش می رفت: محتوای ارسال ، تعداد لایک و اشتراک ، امید به بهترین ها. شکاف بین درگیری و نتیجه یک جعبه سیاه بود. مردم در تعامل بودند ، اما ردیابی چه کسی از بیننده گاه به گاه به چشم انداز واقعی به پرداخت مشتری منتقل شد.
سیستم های مکالمه دارای هوش مصنوعی مسیرهای قابل اندازه گیری را ایجاد می کنند که قبلاً هیچکدام وجود نداشته است. هنگامی که شخصی در مورد پست خالق اظهار نظر می کند ، یک هوش مصنوعی ساخته شده می تواند مکالمه هایی را آغاز کند که به تدریج واجد شرایط باشد ، اطلاعات مربوطه را ارائه می دهد و بینندگان را به سمت اقدامات خاص راهنمایی می کند و ضمن پیگیری هر تعامل.
این بدان معناست که بازاریابان می توانند در نهایت به سؤالاتی پاسخ دهند که سالها بازاریابی رسانه های اجتماعی را گرفتار کرده است: کدام مضامین محتوا در واقع باعث خرید خرید می شوند؟ کدام بخش مخاطبان به احتمال زیاد تبدیل می شوند؟ چه جریان مکالمه مردم را از مصرف منفعل به سمت علاقه فعال سوق می دهد؟
مهمتر از همه ، اکنون می توان بر اساس این بینش ها بهینه سازی کرد. اگر توالی پیام خاصی با بخش های خاص مخاطبان عملکرد بهتری داشته باشد ، سیستم ها به طور خودکار کاربران مشابه را از طریق مسیرهای تبدیل کننده بالاتر مسیریابی می کنند. اگر قالبهای محتوای خاص منجر به تولید بهتر شوند ، سازندگان با اطمینان می توانند دو برابر شوند.
نیرو دادن به خالق فروش محور
برای سازندگان انفرادی ، این قابلیت ها جلوه ای مرکب ایجاد می کنند که مدل های تجاری آنها را به طور کامل تغییر می دهد. آنها به جای ایجاد مداوم مطالب جدید برای جلب توجه ، می توانند موتورهای منظم بسازند که تعامل مخاطبان موجود را به درآمد پایدار تبدیل کند.
یک تأثیرگذار تناسب اندام اکنون می تواند به طور خودکار پیروان را بر اساس اهداف خاص ، سطح تناسب اندام و علایق خود واجد شرایط کند. شخصی که در مورد کاهش وزن اظهار نظر می کند ، از طریق مکالمات مربوط به مربیگری تغذیه هدایت می شود. شخصی که در مورد آموزش قدرت می پرسد به برنامه های مربوطه متصل می شود. هر تعامل با گذشت زمان ردیابی ، اندازه گیری و بهینه سازی می شود.
این رویکردهای سیستماتیک محتوای معتبر خالق را تقویت می کند. هر پست به یک نقطه ورود بالقوه به مکالمات عمیق تر تبدیل می شود. هر قطعه محتوا نه تنها با تعامل ، بلکه با توانایی آن در حرکت چشم اندازهای واجد شرایط به مسیرهای تبدیل می تواند اندازه گیری شود.
اثر ضرب برند
برای مارک هایی که تأثیرگذار را استخدام می کنند ، این قابلیت ها سطوح کاملاً جدیدی از اثربخشی و پاسخگویی کمپین را ایجاد می کنند. هنگامی که یک برند با سازندگان که سیستم گفتگوی هوشمند دارند ، شریک زندگی می شود ، هر قطعه از محتوای حمایت مالی به یک موتور تولید سرب تبدیل می شود.
نظرات ، DMS و درگیری می توانند به طور خودکار واجد شرایط و در جریان مکالمه های خاص برند قرار بگیرند. چشم اندازهای علاقه مند می توانند ضمن حفظ صدای معتبر سازنده و روابط قابل اعتماد ، از طریق محتوای آموزشی ، تظاهرات محصول و مسیرهای خرید هدایت شوند. این امر بازاریابی تأثیرگذار را از یک بازی آگاهی از برند به یک کانال بازاریابی عملکرد با اندازه گیری Clear ROI تبدیل می کند. مارک ها می توانند منجر به واجد شرایط ، نرخ تبدیل و هزینه های خرید مشتری توسط خالق ، نوع محتوا و بخش مخاطبان شوند.
قابلیت های اندازه گیری همچنین انتخاب خالق بسیار پیچیده تری را امکان پذیر می کند. مارک ها به جای انتخاب تأثیرگذار در درجه اول مبتنی بر شمارش پیروان و نرخ درگیری ، می توانند سازندگان را بر اساس رفتار خرید و فروش و گفتگوی مخاطبان خود ارزیابی کنند.
یک تغییر استراتژیک
آنچه صنعت شاهد آن است ، بیانگر ظهور یک دسته کاملاً جدید از نفوذ سیستماتیک است. بسترهای اجتماعی پیچیده می شوند فروش و موتورهای ایجاد روابط به جای کانال های آگاهی فقط.
برای سازندگان ، این به معنای مدل های تجاری پایدار است که کاملاً به ایجاد محتوای ثابت و تغییرات الگوریتم وابسته نیستند. آنها می توانند موتورهای منظم بسازند که ضمن حفظ روابط معتبر ، تعامل مخاطبان را به درآمد مکرر تبدیل کند.
برای مارک ها ، این بدان معناست که بازاریابی رسانه های اجتماعی سرانجام به جای معیارهای غرور ، در برابر نتایج کسب و کار پاسخگو می شود. آنها می توانند قیف های تبدیل سیستماتیک ایجاد کنند که ضمن اعمال اعتماد و اصالت که باعث ایجاد مشارکت های تأثیرگذار می شود ، به مشتریان توجه می کنند.
مارک ها و سازندگان که این تغییر را تشخیص می دهند و به جای ارسال مطالب فقط در ساخت سیستم های مکالمه هوشمند سرمایه گذاری می کنند ، مزایای رقابتی پایدار ایجاد می کنند. AI سرانجام ضمن حفظ ارتباط انسانی که باعث قدرتمند شدن آن می شود ، بازاریابی رسانه های اجتماعی را منظم ، قابل اندازه گیری و مقیاس پذیر می کند.